سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این هفت فصل مفصل،جهاد اینترنتی من!

یکشنبه 85 آبان 14 ساعت 2:23 صبح

سلام ....
  فصل اول-ذوق:
 یقین را دیده ای که جان آدم را مشتاقانه به مذبح«تکلیف» میبرد وچگونه بر قامت او جامه سپید آرامش میپوشاند؟
         «واذقنا حلاوة ودک وقربک» (مناجات خمسه عشر)

  فصل دوم-شوق:
ما نیز یقین کرده ایم که مکلفیم،اذان گفتیم تا دیگران هم بدانند که مومن به راهمان هستیم واقامه سرودیم تا بر اشتیاق خود وآنها بیافزاییم!
        «قدقامت الصلاة» (اقامه)

  فصل سوم-این جذبه ها و آن تردامنی ها:
 در راه که قرار میگیریم آنچنان با جذبه ی جمال،پرشعف میشویم که پایی برای برگشتمان نیست وآنچنان در افق ستایش اوخیره می مانیم که .... هر چند زنگارهای دل تا زدوده نگردد،چشم پرده دار ما،جمال حق را نشاید:
        «ولا تحجب مشتاقیک عن النظر الی جمیل رؤیتک» (خمسه عشر)

  فصل چهارم-هروله وهدایت:
 آنگاه که بلندای این راه را می نگریم به سان آن دم که مستان، نعره ی بلی بر آوریم گام میزنیم ونیک میابیم که طریق تکلیف  ، همه صحنه ی صفا ومروه است وهرکس را یارای هروله نباشد، از همان آغاز دلبه هدایتش میسپاریم وخاضعانه از او مدد میجوییم.
        «وهل بالوادی من انیس» (قرآن کریم-هروله ی هاجر در صفا ومروه)

  فصل پنجم-بلا وابتلا:
 قانعیم و واقفیم که دردهای آمیخته با عشق دیریست که در تاروپود وجودمان ریشه دوانده و اگر چه دراین کام ناخوشایند است ،لیکن مسافر کوی دوست را چه بیم از درد ورنج که رنجها حقیر تر ازآنند که با اشتیاقمان برابری کنند و چه بسا اگر نبود خرد شدنها،طاقت از کف میدادیم که ما سزاوار این همه لطف حضرت دوست نبودیم.
        «و ان للمومنین بلاء حسنا» (قرآن کریم)

  فصل ششم- ربنا لا تجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا
 این جان ره یاغته وپردرد است که میداند درمانش در این طی طریق است و توقف در بین راه مسکنی است مقطعی.چه شود اگر روندگان این راه نیز همصدا وهمدل در قالوا بلی میشدند ووصل به اتفاق میسر میشد...:
        «والی لذیذ مناجاتک وصلوا ومنک اقصی مقاصدهم حصلوا» (مناجات خمسه عشر)

  فصل آخر- در سایه سار توکل:
 راه همان راه است، اما تازه فهمیدیم پیچ وخم هایش پر مخاطبه اند وچه پر صفا! گردنه هایی که در پس خود، عالم دیگری را یرایمان به تصویر میکشند. کاش این دل بی نصیب باور کند که رهایی از این همه وسواس، جز در سایه سار توکل میسر نمیگردد. باید خودت را به او بسپاری، باید از خود خالی شد.
        «یا ملاذ اللائذین ویا معاذ العائذین اجعل جهادنا فیک»(مناجات خمسه عشر)

پی نوشت: دیروز که داشتم با یکی از خواهران نتی گفتگو میکردم بحث کم وکیف جهاد اینترنتی شد. نتیجه ی بحث مهم نیست ،مهم تلنگری بود که به من خورد با این اتفاق تا یه تطبیقی با خود وا بدهم.

التماس دعا ....
  یامحمد وعلی


نوشته شده توسط : حسن ک.نظری(امٌل جان)

نظرات دیگران [ نظر]


انقلاب دوم یا همون بروبابا!!!!

جمعه 85 آبان 12 ساعت 11:50 عصر

سلام ....
 انقلاب دوم! چه اسم کوچیکی.
    انگار متوجه نشدی! انقلاب دوم .... انقلاب!
 نمیدونم چرا انقدر ما سطحی از کنار اسمها میگذریم. مثلا اسم یه دختری بهنام و اسم یه پسری آیدا!
   ولش کن .... دعوا رو دخترونه پسرونه نمیکنم. بابا یه زمانی یکی اومد یه تکونی به این دلهای زنگار زده ی ما داد. اونوقت همون آدمه اومد به ما رنگ داد و از میتی دراوردمون. بعداون آدم رو از ما دور گرفتن. بعد چون ما ازش دور شدیم دچار جنون هجران یار شدیم و زد به سرمون و دیگه پاک قاطی کردیم. حتی آقا طیب هم قاطی کرد. خلاصه ....
   کار جنون ما به تماشا کشید و ... انداختیمش بیرون و معشوقمون رو اوردیم....اون موقع بود که به خودمون اومدیم ودیدیم
 یار در پیاله وما گرد رخش پروانه وار سوختیم وسوختیم وسوختیم.... وسرمست شدیم....
  دیری نگذشت که دیدیم همسایه ی کثیفمون تا فهمید ما اونقدر محو یار وپیاله شدیم اومد وهی تو پیالمون موش دووند....
 ماهم که محو شمع وگل وسرمست از رنگ گرفتن حالیمون نبود در کنارمون چی داره میگذره.
دست قضا زد و یهبار که داشت اون موشه میدووید تو پیالمون مچشو گرفتیم و همه چی رو لو داد ....

 لانه ی جاسوسی تسخیر شد!
  تا قبل از تسخیر، ما در 22 بهمن فقط توانسته بودیم جمهوری اسلامی را بنا کنیم و دو رکن قبل از آن یعنی استقلال و آزادی رو در انقلاب دوم(تسخیر لانه ی جاسوسی) به فرمایش حضرت روح الله(ره) به دست اوردیم ....

  حال ببینم زین پس از کنار اسمها به راحتی میگذرید یا نه؟!

التماس دعا ....
  یامحمد وعلی


نوشته شده توسط : حسن ک.نظری(امٌل جان)

نظرات دیگران [ نظر]


پرسپولیس

جمعه 85 آبان 12 ساعت 11:32 عصر

سلام ....

 یوهو .چه حالی داد.... 2-1

   به این میگن بردی از تبار قرمز. خیلی حال کردم.
جاتون خالی استادیوم چه حالی داد .... خیلی.
انقدر اونجا داد زدم که فکر کنم نوشته ام هم مثل صدام گرفته ودر نمیاد....
  خلاصه میخواستم بگم که امل مدرنیسم نشده! اهل استادیوم هم هست. اهل قرمز هم هست.....
                                                       ازنوع دوآتیشه هاش.... تیفوسی .... آپاچی ....

    خدایا شکرت .... خیلی حال دادی به مولا ....

 

 التماس دعا ....(حتی از آبیها!)
   یامحمد وعلی


نوشته شده توسط : حسن ک.نظری(امٌل جان)

نظرات دیگران [ نظر]


<   <<   21   22   23   24   25   >>   >